دردسرهای حافظه
- سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ
یکی از بدترین حسای دنیا وقتیه ی که یکیو می بینی و برات خیلی آشناس؛
هر چی به مخت فشار میاری که کجا دیدیش، یادت نمیاد
و بعد کلی فکر مجبور میشی بی خیال شی!
البته تا اینجای قضیه خوبه !
اوضاع اونجا بد میشه که طرف تو رو کاملا می شناسه و باهات گرم میگیره!
اونجاس که تو میمونی و حافظه ی داغونت و ضایع شدن و...
آخ آخ آخ...
:))
+ بعد از 14-15 سال منو شناخت؛ اونم نه فقط به چهره،اسمم یادش بود!!!
+ نمیدونم حافظه ی من تو بعضی چیزا تعطیله یا بقیه خیلی حافظه های خوبی دارن؟؟؟
:((
- ۹۲/۱۱/۰۸