من+روزها+خوشی ها+سختی ها+... = زندگی

من+روزها+خوشی ها+سختی ها+... = زندگی

اینجا روزگار کسی است.
خوشی هایش، نا خوشی هایش، روزها و شب هایش...
گاهی خوب،گاهی بد،گاهی شیرین،گاهی تلخ!
زندگی همین است!
همین هاست که زیبایش می کند.

آخرین نظرات

نیاز


به من بگو که میبینی،

بگو که حواست هست،

بگو که دل شکسته میخری.

یک دم بیا دست هایت را روی قلبم بگذار

تا آرام بگیرد!

بیا بغلم کن بگو کنارت هستم،

بگو میگذرد...

بگو من را که داری ،غم برای چه؟

بگو فکر نکنی بنده ام را یادم رفته ها!

بیا سرم را روی شانه هایت بگذار،

اشک هایم را با دست های مهربانت پاک کن،

بگو خیال نکنی که تنهایی!

بیا کنارم بنشین و در گوشم زمزمه کن

 الیس الله بکاف العبده...

 


خودت بیا تمام قلبم را پر کن

آنقدر که جایی برای غیر نماند...



یک سالگی!


شروعش قصه ای دارد طولانی؛

پایانش هم شاید همین روزها باشد شاید ماه ها یا سال ها بعد...

 همین جا را می گویم؛

"من+روزها+خوشی ها+سختی ها+... = زندگی"

 

باورت می شود!

یک سال گذشت.

یک سال نوشتم؛

برای تو،

برای خودم،

برای تنهایی ها...

کم و زیادش مهم نیست!

مهم نوشتن است.

از خوشی و ناخوشی،

از شادی و غم،

از شب ها و روزها،

از زندگی...


خیلی هایش ناخوانده ماند؛

 خیلی هایش پیش نویس شد؛

خیلی هایش پاک شد؛

اما تمامی اش نوشته شد.


                       

                                           دوستش دارم!

اینجا یکی از دنج ترین قسمت های زندگی من است.

 

ماجراها داشت این 365 روز...


حالا همه چیز ادامه دارد.

من به نظر خوبم،میخندم،تلاش میکنم،زندگی می کنم.

اما هنوز هم که هنوز است دعا همان دعای همیشگی ست...

 

 

زمین لرزه


خدایا هزار هزار بار شکرت که هر از چند گاهی به امثال منِ غافل هشدار می دهی که

ببین! اگر بخواهم در کمتر از ثانیه ای همه چیز تمام می شود؛

که اینقدر به خودت غره نشو!

می گویی: این ها که در برابر قدرت من چیزی نیست!

تلنگر میزنی که،حواست که هست،قیامتم از این ها هم وحشتناک تر است؛

که اگر نبود اینقدر برایت تکرار نمی کردم " وَ ما أَدْراکَ ..."


اما تو هنوز غافل و اسیری...

هنوز هم نمی فهمی چقدر هیچ و عاجزی!!!


 

استادی می گفت از آیات کلام الله ساده نگذر؛

به  " وَ ما أَدْراکَ ..."ها که می رسی باید بر خودت بلرزی...

 

 

آدم است دیگر...


خدایا ایمان دارم

به این که هستی

به این که کفایت میکنی بنده ات را


اما آدم است دیگر

گاهی کم می آورد

از نفس می افتد

همان وقت هایی که هیچ کس نمی خواند نگاهش را

نمی فهمد حرف های نگفته اش را

نمی داند حال و روزش را


آدم است دیگر

گاهی دوست دارد کسی باشد که نیست...



اشتباه


پف پشت چشم ها همیشه نشانه خواب زیاد نیست!

شاید کسی،یک جای خلوت،دور از چشم همه

تنهای تنهای تنها

ساعت ها سر خودش داد زده،

شکایت کرده،

هق هق گریه هایش گوش هایش را کر کرده!

شاید کسی تا دم مرگ رفته!

شاید...


کسی چه می داند!؟

 


خسران


اگر این روزها و شب ها مثل من مدام با خودت تکرار می کنی

"حیف،حیف،حیف"

یعنی از فرصت هایت استفاده نکردی! 

حسرت می خوری؛

و خسران زده یعنی همین!!!

 ...

من کم گذاشتم؛

اما،خدای رمضان

 خودت هوای ادامه اش را داشته باش!

به حق قسم های شب های قدر

 


غبطه



خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها...



نسیان


شما که پدری کردی در حقشان؛

 یتیم نوازیت که شهره عام و خاص بود؛

بچه های کاسه به دستِ پشت در که بودند،

دیدند؛

پس چرا یاد نگرفتند؟



شمارش معکوس

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تقدیر


شاید یکی از همین شب ها مهر تایید بخورد

" اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ... "