شروع شد...
- سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ
امسال هم درست مثل پارسال !
امشب هم دقیقا مثل سال قبل،همین موقع !
خوب یادم هست...خوبه خوب !
یادم هست آن شب هم آسمان بارید و بارید و بارید، و من نوشتم و نوشتم و نوشتم...
از خودم نوشتم و دل تنگم...
از سیاهی ابرها نوشتم و دل پرشان...
یادم هست نوشته بودم شاید سیاهی ابرها چیزی را نشان می دادند...
یادم هست که دلم هوایی شده بود...
یادم هست نوشتم شاید...شاید آسمان خبر از داغ بزرگی میدهد...
یادم هست نوشتم شاید آسمان خدا و ابرهایش سیاه پوش مصیبت عظمایی هستند...
همه چیز، همه جا، همه کس، شروع و پایانی را فریاد میزنند...
پایان ماه حج و شروع...!
ببار آسمان...
ببار که تا قیام قیامت هم بباری، این داغ تسکین نمی یابد !
ماه حسین شروع شد...
بسم الله الرحمن الرحیم...
+ خدای حسین کمک کن نفس ها و زندگیمان حسینی شود؛ فقط و فقط برای تو...
+ تصمیم داشتم برای شروع محرم متنی که پارسال درست شب اول محرم نوشتم رو بذارم که دیدم اتفاق پارسال،امسال هم افتاد.این شد که ترکیبی از دوتا رو نوشتم.
+ محتاج دعاییم؛ من و ...
- ۹۲/۰۸/۱۴